سرهنگ طیب نقل می کند: در مراسم حج سال 1366 وقتی در صحرای عرفات روحانی کاروان مشغول خواندن دعای عرفه بود، من ناگهان شهیدبابایی را دیدم که با لباس احرام در حال گریستن است. تعجب کردم که ایشان کی تشریف آوردند. دوباره نگاه کردم اما جای خالی او را دیدم. در روز سوم شهادت ایشان که مجلس بزرگداشتی در کاروان ما برپا شده بود، متوجه شدم غیر از من تیمسار دادپی هم او را در مکه دیده است.

لازم به ذکر است شهید بابایی در جواب دوستانش که به او پیشنهاد سفر حج میدهند گفته بود که شما بروید من تا روز عید قربان خودم را به شما میرسانم. در ضمن شهیدبابایی در طول زندگی به سفر حج نائل نشده بود.